درباره وبلاگ


سلام.به وبلاگ خودتون خوش اومدید.مطمئن باشید ضرر نمی کنید.
آخرین مطالب
پيوندها
  • ردیاب جی پی اس ماشین
  • ارم زوتی z300
  • جلو پنجره زوتی

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آزاد و آدرس meshkot.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:






Alternative content


نوجوونهای ایرانی





به وبلاگ رسمی کیاناخوش آمديـــــــــــد

      براي حمايت از وبلاگ و زحمات مديران لطفا در لینک باکس لینکتان را ثبت کنید



 

 



یک شنبه 2 تير 1392برچسب:, :: 11:0 قبل از ظهر ::  نويسنده : یه آدم خوب

 
 




یک شنبه 2 تير 1392برچسب:, :: 10:54 قبل از ظهر ::  نويسنده : یه آدم خوب

فرشتگان از خدا پرسیدن: خدایا تو که بشر رو انقدر دوست داری چرا غم را آفریدی ؟ خدا گفت : غم را به خاطر خودم آفریدم چون این مخلوقه من تا غمگین نباشه به یاد خالقش نمی افته!!!!!!!!!!!


هر جا چراغی روشنه، از ترس تنها بودنه

 



ای ترس تنهایی من، اینجا چراغی روشنه

خدايا

چه يافت آنكه تو را گم كرد                               

               چه گم كرد آنكه تو را يافت

خدایا عاشقم ،عشقم تو باشی

الهی واله ام ،مَحرَم تو باشی

خدایا درد من پیچیده در جان

ولی زخم دلم مرهم تو باشی


ادامه مطلب ...


یک شنبه 2 تير 1392برچسب:, :: 10:25 قبل از ظهر ::  نويسنده : یه آدم خوب

هر جا چراغی روشنه، از ترس تنها بودنه

 



ای ترس تنهایی من، اینجا چراغی روشنه



یک شنبه 2 تير 1392برچسب:, :: 10:26 قبل از ظهر ::  نويسنده : یه آدم خوب

خدایم ای خدایم ای خدایم

 

صدایت می زنم بشنو صدایم

شکنجه گاه این دنیاست جایم

به جرم زندگی این شد سزایم 

راضیم به رضای تو یا ارحم الراحمین هه هه هه هه هه هه هه




کودک زمزمه کرد: (خدایا با من حرف بزن).
و یک چکاوک در مرغزار نغمه سر داد.
کودک نشنید.

او فریاد کشید: (خدایا! با من حرف بزن).
صدای رعد و برق آمد.
اما کودک گوش نکرد.

او به دور و برش نگاه کرد و گفت:
(خدایا! بگذار تو را ببینم).
ستاره ای درخشید. اما کودک ندید.
او فریاد کشید(خدایا! معجزه کن).
نوزادی چشم به جهان گشود. اما کودک نفهمید.

او از سر ناامیدیگریه سر داد و گفت:
(خدایا به من دست بزن. بگذار بدانم کجایی).

خدا پایین آمد و بر سر کودک دست کشید.
اما کودک دنبال یک پروانه کرد.
او هیچ درنیافت و از آنجا دور شد.


 

سال رفت و مال رفت و حال رفت

 


پای دل دنبال چشم و خال رفت ........

فرشتگان از خدا پرسیدن: خدایا تو که بشر رو انقدر دوست داری چرا غم را آفریدی ؟ خدا گفت : غم را به خاطر خودم آفریدم چون این مخلوقه من تا غمگین نباشه به یاد خالقش نمی افته!!!!!!!!!!!

یارب ای غفار رحمان و رحیم

جرم ما بسیار باشد ای علیم



اندکی از یاد تو غافل شویم

تا به گردن در گناه چون گل شویم



از تو بس لطف و وفاداری فزون

سمت ما جز معصیت ناید برون



از تو اهدای لذایذ هر رقم

جانب ما کفر و الحاد و ستم



از تو مستوری و ستارالعیوب

وز من و ما می رسد هر دم عیوب



بهر آسایش جهانی از نعم

از زمین و آسمان ، دریا و هم



در گناه چون جسم را آلوده ایم

جسم و جان را جملگی فرسوده ایم



ای خدای پاک ، ای یزدان مهر

خالق مهتاب و گردون سپهر



حال ما آلودگان را دیده ای

از خدایی و کرم بخشیده ای



از کرم لطف تو بیرون از شمار

وز جفا کردارمان بس بی شمار



ای خدا صد شکر،معبودم تویی

حامی و یار و خطا پوشم تویی



ای خدا صد شکر ، هستی بی نیاز

شمه ای از خود به من کردید باز



ای خدا شرمنده ام از بودنم

هم تو را آزرده هم ، جسم و تنم



ای خدا ، تنها تو می دانی و بس

روح و جان محفوظ دار از هر عبس


یک شنبه 2 تير 1392برچسب:, :: 9:58 قبل از ظهر ::  نويسنده : یه آدم خوب